در زمان خاموش کشنده خانم معلم سکسی پوره و دوست دختر او را گرفتار
در گرمای تابستان, جوانان از بالکن دمار از روزگارمان درآورد به منظور لذت بردن از هر دو مراسم بدن گرم و هوای تازه صحنه. بالکن بسته ، مجهز به پرده ، مناسب برای یک جلسه آرام بود. بانوی جوان مکیدن نمی تواند برای شهرت او ترس, و مرد جوان می تواند در همسایگان از بالا با یک لبخند شاد بر لب های او نگاه. پنجره باز شد ، سبزه جرات نکرد در سراسر محله زاری کند ، در غیر این صورت همسایگان به عروس و داماد نگاه می کنند. اما شوهر سعی خانم معلم سکسی به سرخ یار لاغر به طوری که او قبل از آزادی او به پایان رسید.