ریاضیدان بریجت هیجان زده دانشجو معلم جنده الکس
عاشق احمقانه لیلا لندن را دوست دارد به گناه در تعطیلات. او قرار می دهد یک خرگوش ، طول می کشد یک سبد تخم مرغ ، آنها را پراکنده در اطراف خانه ، نمادین به نمایندگی از یک معلم جنده مسیر به دریاچه کارامل خود را بین پاهای خود را. دریاچه متولد شد به سادگی-قدرتمند با سرعت بالا, وسیله ارتعاش زمانی که پرداخت چوچوله با تولید اهریمنی, هیجان, تفسیر بدن زن در تولید روان کننده طبیعی. این manda از زن جوان با سینه های بزرگ oozes immodestly رحم لرزد توسط ضربان از دیواره مهبل بدن shudders به دلیل قریب الوقوع و دهان شهوت انگیز, شلخته, فریاد وسوسه انگیز به "ورود من به زودی". دوست پسر به شوخی های نفرت انگیز از شریک زندگی خود استفاده می شود و آن است که اخبار را به او نیست که او مرتب تاریک اندیشی غیر اخلاقی.