لعنتی بر روی زانو سکس با خانم معلم های خود را
متصدی بیدمشک از موزه کایلی کار خود را برای سکوت مرگ در شب دوست, آرام جهانی و همچنین صلح و این فرصت را به خودش اختصاص به سرگرمی های مورد علاقه خود را. دختر دوست به رسم بنابراین او اغلب نشسته در مقابل یک یا یکی دیگر از نمایشگاه در راحت صندلی تاشو در زمان یک ورق کاغذ و یک مداد در دست او و با آرامش کپی بافت شخصیت او را دیدم. یک روز سحر و جادو صفحه وارد ساختمان موزه تاریخی جادویی احیای تمام ساکنان بخش های مختلف اما سحر و جادو شروع به عمل می کنند تنها در نیمه سکس با خانم معلم شب. در این زمان بود که هنرمند بور در مقابل ژنرال روم نشست ، که زره پوش در اشعه های لامپ های روشنایی ، و شمشیر و سپر آن توسط سلاح های عضلانی پنهان شده بود. کایلی متوجه یک لرزش عجیب و غریب در اعضای نمایشگاه, او بلند شد تا نزدیک تر و به طور ناگهانی چشم های تیز در یک مجسمه موم دیدم, انسانی در هر ثانیه. علاوه بر این نفس متوقف زیبا در گواتر شکاف بین پاهای او ناگهان با هیجان و من می خواستم به دانم اگر روم خوب است و اگر خود شیرین است! در زیر عبا قرمز مایل به زرد بود پنهان جامد خانوار که به سرعت سقوط کرد و به سر سخت دست از کایلی لب مکیده را دم را وادار زنده Legionnaire به زاری در رحم مادر در مقابل نوازش از زبان.