جنایتکار دمار از روزگارمان درآورد چیزی که فقیر به دام sex معلم افتاده
پسر آندری از آمدن به خانه از محل کار و کیف پول از یک دختر زیبا سقوط از جیب خود را دیدم. او, مانند یک نجیب زاده واقعی, برداشت یک شی گران قیمت, گرفتار با مالک و آن را از دست به دست داد. دختر اینا بود به چنین حسن نیت ارائه میدهد مورد استفاده قرار نمی, بنابراین او می خواست به ادامه آشنایی خود را بیش از یک فنجان چای. از آنجا که هیچ موسسات چای وجود دارد در این نزدیکی هست, زیبایی ارائه شده به دیدار او. آپارتمان دنج خود را با دکوراسیون غنی تحت تاثیر قرار مرد ، و او نیز متوقف نمی ساخت تعارف به دختر. فقط یک ساعت پس از ملاقات sex معلم با اینا, او متوجه شد که او می خواست یک گروه از کودکان از این مرد اما به منظور رسیدن به سکس با او, شما نیاز به داشتن رابطه جنسی. آندری حتی نمی دانند که اینا در حال حاضر برنامه ای برای زندگی خود را با هم ساخته شده بود, هر جزئیات در ذهن خود بازی. در حال حاضر او از یک چیز خواب - او تا به حال به او دمار از روزگارمان درآورد کیفی, به حداکثر لذت او, او لذت بردن از بسیاری از ارگاسم. چگونه او در او نا امید نشد: یک درایو نوع دوستانه مرد در گربه زیبا از رئیس خم, و سپس او آن را لیسید. او در حال حاضر جریان و انتظار برای نفوذ اندام از هر موقعیت آشنا ، خم شده توسط انقباضات عصبی در شکم پایین تر است. آندری می دانست که خیلی زود به تقدیر در داخل رابطه خود بود, بنابراین او یک جریان قوی از تقدیر به طور مستقیم به معده و ران اینا ارسال.