مایکل اعتراف معلمسکس به تقلب و فوق العاده, با بلند و باریک Lilu ماه
در روز تولد او را رد بلوند, Ellen Saint ایستاده بر روی عرشه به دنبال در زمین از ارتفاع چند طبقه, لباس تنگ اتصالات لباس, پوشش داده شده با یک زرشکی بدن درخشید با یک قرمز, انعکاس, انعکاس ماه. عطر و بوی شیرین از عطر تولد تنها دختر شناور در نسیم نور تقریبا نامفهوم, پاشنه کوبیدن با صدای بلند در کف آهن. عروسک می خواستم به پرش ، اما زمان ندارد. توسط یک تصادف پوچ ، یک نگهبان از ساختمان صنعتی آمد به بازرسی پل ، قوی فرفری بوی بوی هیجان انگیز و جذاب و رفت تا او را ملاقات کند. عضلانی قاتل عصبی شد و عرق از آنجا که این کارخانه شد و بارها و بارها مورد حمله غارتگران که تا به حال به مبارزه به تنهایی و بدون سلاح اما این بار امنیت فوق العاده خوش شانس. گارد به سرعت با نزدیک شدن الن سنت برای جلوگیری از زیبایی فکر منفی از ارتکاب حماقت بی معنی, دست او گره سینه غریبه با گرفتن آهن, و معلمسکس انگشتان دست او نوازش نوک سینه ها هیجان زده شده توسط آدرنالین. ادم سفیه و احمق تبدیل به چهره ناجی سقوط کرد که بر روی بدن, سوزش مانند یک فلز با یک اندام به طور ناگهانی به بیرون آمدن از حالت خواب او گسترش دانش آموزان با میل و زن روسپی بلافاصله تصمیم گرفت در یکی دیگر از عمل کمتر اما بسیار لذت بخش برای او و گارد.